شعر در مورد
طاق بستان,شعری در مورد طاق بستان,شعر کردی در مورد طاق بستان,شعر درباره
طاق بستان,شعری درباره طاق بستان,شعر درباره ی طاق بستان,شعر طاق بستان,شعر
در مورد طاق بستان,متن شعر طاق بستان,شعر در وصف طاق بستان,شعر برای طاق
بستان,شعر کردی در مورد طاق بستان,شعر درباره طاق بستان,شعر کردی طاق
بستان,شعر درباره ی طاق بستان,شعری در مورد طاق بستان,شعر تاق بستان,شعری
درباره طاق بستان
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد طاق بستان برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
تو ای کرمانشهان،ای شهر شیرین
تو گویای تمدن های دیرین
توشهری جاودان و لاله گونی
سرافرازی و همچون تیسفونی
شعر در مورد طاق بستان
هزاران ساله آثار فراوان
نموده چرخ گردون در تو پنهان
زگوتی و ز کاسیها و لولا
ز کردوخی و مانایی و اولا
شعری در مورد طاق بستان
ز تاهید و پرستشگاه آذر
ز آثار کهن آن مهر پرور
ز دوران کهن تا عصر حاضر
هزاران ساله تاریخت به خاطر
شعر کردی در مورد طاق بستان
همه آثارشان کرمانشهان است
که خود گویای تاریخ جهان است
گواهم مندرج در بیستون است
که نام داریوش در آن ستون است
شعر درباره طاق بستان
زگهواره ز گوران قلعه شاهین
ز سر میل کرند و قصر شیرین
ز پاطاق و ز ریجاب و ز سرپل
بروید در بهاران لاله و گل
شعری درباره طاق بستان
ز کوه بیستون و طاق بستان
شده کرمانشهان چون باغ و بستان
به طاق بوستان و طاق گرا
به ایوان مداین طاق کسری
شعر درباره ی طاق بستان
به آن رود خروشان دالاهو
به ذکر یا علی گویان خداجو
به آن مرصاد و آن رزمندگانش
که جاوید بماند نام و نشانش
شعر طاق بستان
دلیرانت چو شیرانند به بیشه
همه آریایی کُردند ز ریشه
اگر دشتت سراسر گشته سنبل
به خون آن شهیدان غرقه در گل
شعر در مورد طاق بستان
که هست کرمانشهان تاریخ بیدار
ز بهر حفظ ایران کرده پیکار
همیشه سر فراز و استوار است
که خاک این وطن را پاسدار است
متن شعر طاق بستان
فدای ذره ذره خاک پاکت
که در غرب وطن شد جایگاهت
شعر در وصف طاق بستان
عضد را پسر سخت رنجور بود
شکیب از نهاد پدر دور بود
یکی پارسا گفتش از روی پند
که بگذار مرغان وحشی ز بند
شعر برای طاق بستان
قفسهای مرغ سحر خوان شکست
که در بند ماند چو زندان شکست؟
نگه داشت بر طاق بستان سرای
یکی نامور بلبل خوش سرای
شعر کردی در مورد طاق بستان
پسر صبحدم سوی بستان شتافت
جز آن مرغ بر طاق ایوان نیافت
بخندید کای بلبل خوش نفس
تو از گفت خود مانده ای در قفس
شعر درباره طاق بستان
ندارد کسی با تو ناگفته کار
ولیکن چو گفتی دلیلش بیار
چو سعدی که چندی زبان بسته بود
ز طعن زبان آوران رسته بود
شعر کردی طاق بستان
کسی گیرد آرام دل در کنار
که از صحبت خلق گیرد کنار
مکن عیب خلق، ای خردمند، فاش
به عیب خود از خلق مشغول باش
شعر درباره ی طاق بستان
چو باطل سرایند مگمار گوش
چو بی ستر بینی بصیرت بپوش
شعری در مورد طاق بستان
بگذار زهد بی نمک، هل تا فرود آید فلک
هر رخنه کآید یک به یک، بر طاق ویران آیدت
شعر تاق بستان
طاق ابروی تو طاق است بخوبی زانرو
تا در آن طاق چو زاهد بنماز آمده ایم
شعری درباره طاق بستان
صدق نگر بی نفاق وصل نگر بی فراق
طاق طرنبین و طاق طاق شوم کان رسید
شعر در مورد طاق بستان
ای سمن نامه وفا بستان
نسخه زان روی دلربا بستان
شعری در مورد طاق بستان
بی طاق ابروی تو که طاق است در جهان
چندان گریست دیده که این طاق نم گرفت
شعر کردی در مورد طاق بستان
رو قرار از دل مستان بستان
رو خراج از گل بستان بستان
شعر درباره طاق بستان
آسمان طاق درگه جاهش
کهکشان آستان درگاهش
شعری درباره طاق بستان
جفت این طاق زمرد شد از آنروی چو گیسو
طاق فیروزه ابروی تو پیوسته خمیدست
شعر درباره ی طاق بستان
طاق پذیر است عشق جفت نخواهد حریف
بر نمط عشق اگر پای نهی طاق نه
شعر طاق بستان
جفت مقوس او چون جفت طاق ابرو
طاق مقرنس او چون خم طوق پیکر
شعر در مورد طاق بستان
طاق فلک ز زلزله صور درشکست
زین طاق در شکسته سبک تر گذشتنی است
متن شعر طاق بستان
چنان افکنده است ازطاق دلها کعبه راکویش
که پهلو می زند با طاق نیسان طاق ابرویش
شعر در وصف طاق بستان
چشم دارم که مرا از دو جهان طاق کند
طاق مردانه ابروی دلارای کسی
شعر برای طاق بستان
دست زنان جمله و گویان بلاغ
طاق و طرنبین و طرنبین و طاق
شعر کردی در مورد طاق بستان
در قبله طاق ابروانش
حاجت که بخواستم روا بود
شعر درباره طاق بستان
طوق داران چشم آن ماهند
هر کجا بسته طاق ابروییست
شعر کردی طاق بستان
مینای حبابی زدم گرم بیندیش
بر طاق بلندیست تماشای غرورت
شعر درباره ی طاق بستان
شمس مشرق فروز عالمتاب
شمسه طاق تا بخانه ماست
شعری در مورد طاق بستان
پیش گیسویت شبستانی نکوست
طاق ابروی تو محرابی خوشست
شعر تاق بستان
وی طاق آسمانی محراب ابرویت
پیوسته گشته خوابگه جادوان مست
شعری درباره طاق بستان
عندلیب زبان گویا را
گل بستان فروز ذکرت کام
شعر در مورد طاق بستان
عین سحرست که پیوسته پریرویانرا
طاق محراب بود خوابگه جادوئی
شعری در مورد طاق بستان
کی کند یاد از فراموشان ؟
طاق نسیان شده است محرابش
شعر کردی در مورد طاق بستان
شیشه نازک دل ما را
طاق ابروی یار بایستی
شعر درباره طاق بستان
کعبه وصل تو پناه منست
طاق ابروت قبله گاه منست
شعری درباره طاق بستان
طاق ابروت قبله اسلام
کفر گیسوت رهبر ایمان
شعر درباره ی طاق بستان
امروز نیم ملول شادم
غم را همه طاق برنهادم
شعر طاق بستان
طاقتم طاق شد ز جفتی خویش
درمیفکن دگر به تأخیرم
شعر در مورد طاق بستان
آن ماه که شمسه جلالش
آرایش طاق آسمان است
متن شعر طاق بستان
رقمی پیش طاق وحدت او
لیس فی الدار غیره دیار
شعر در وصف طاق بستان
تا ببینی بلند درگاهی
شمسه اش طاق چرخ را زیور
شعر برای طاق بستان
پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند
منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
شعر کردی در مورد طاق بستان
خواجگی در خانه نه پس آب را در خاک بند
مهتری بر طاق نه پس آتش اندر طاق زن
شعر درباره طاق بستان
طاق بر طاق تو از بهر سنایی چو پیاز
من ثناگوی تو و مانده درین حجره چو سیر
شعر کردی طاق بستان
طاق کرد از هر دو عالم طاق آن ابرو مرا
ساخت وحشی از جهان آن نرگس جادو مرا
شعر درباره ی طاق بستان
شیشه ای کز طاق افتد بشکند، چون آسمان
از هزاران طاق دل افتاد و بر حال خودست؟
شعری در مورد طاق بستان
طاق ابرویی که من دیدم ازین سنگین دلان
قبله را در گوشه گیری طاق نسیان می کنند
شعر تاق بستان
به خواب کن همه را طاق شو از این جفتان
به سوی طاق و رواقش مرو به شب جفته
شعری درباره طاق بستان
ز جهان گریز و وابر تو ز طاق و از طرنبش
چو ز خویش طاق گشتی ز چه بسته طرنبی
شعر در مورد طاق بستان
نبینم ماه نو را در خم طاق فلک هرگز
اگر روزی نظر بر طاق ابروی تو اندازم
شعر کردی در مورد طاق بستان
کودکی را سوی بستان خواند عم کودک چه گفت؟
گفت: رو بستان ما پستان مادر ساختند
شعری در مورد طاق بستان
نیست بستان خراسان را چو من مرغی
مرغم آوخ سوی بستان شدنم نگذارند
شعر درباره طاق بستان
بستان دولت کشورش در دست صلت گسترش
شمشیر صولت پرورش ابری که بستان پرورد
شعری درباره طاق بستان
بستان دگر امروز بهشتست ولیکن
هرجا که توئی گلشن و بستان من آنجاست
شعر درباره ی طاق بستان
اگر بلبل برون آید ز بستان
ز سرمستی ره بستان نداند
شعر طاق بستان
در نظرها طاق نسیان می کند محراب را
طاق ابروی تو در هر جا نمایان می شود
شعر در مورد طاق بستان
مست شد نقاش تا آن چشم جادو را کشید
طاقتش شد طاق تا آن طاق ابرو را کشید
متن شعر طاق بستان
هرکه را چشم بر آن طاق دو ابرو افتاد
دو جهان یکقلم از طاق دل او افتاد
شعر در وصف طاق بستان
دو عالم طاق نسیان شد مرا در دیده بینش
از آن روزی که من طاق دو ابروی ترا دیدم
شعر برای طاق بستان
ای سرو دو صد بستان آرام دل مستان
بردی دل و جان بستان زنهار مخسب امشب
شعر کردی در مورد طاق بستان
اصلشان لطفست و هم واگشت لطف
هم ز بستان سوی بستان می رسند
شعر درباره طاق بستان
نعره آن بلبلان از سوی بستان رسید
صورت بستان نهان بوی گلستان بدید
شعر کردی طاق بستان
گفتی که به بستان بر من چاشت بیایید
رفتی تو سحرگاه و ببستی در بستان
شعر درباره ی طاق بستان
دل خون خواره را یک باره بستان
ز غم صدپاره شد یک پاره بستان
شعری در مورد طاق بستان
زردی رخ بستان کز فرقت آن خوبان
بستان شده گورستان زندان شده کاشانه
شعر در مورد طاق بستان